-
Fairy Tale
شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1393 00:54
باز همان داستان تکراری خوشبختی بی سرانجام... باز همان افسانه نخ نما شده نیکی فرجام... همان قصه های کودکی، همان دروغ های کثیف... همان آدمهای پلید با حکایتهایی از خودِ زیبایشان... ما هیچ ندانستیم چون کودکانی سخت پاکیم و ندایی ربانی از عرش، شب و روز در گوشمان قصه می خواند... قصه هایی از همان جنس... و ما به خواب می...
-
Existence
یکشنبه 21 دی‌ماه سال 1393 01:59
شگفتا که عدم را وامدار واجب الوجودیم!!!
-
Downfall
شنبه 22 آذر‌ماه سال 1393 00:04
این روالِ زوال را زوالی نیست...
-
Opium
دوشنبه 3 آذر‌ماه سال 1393 01:59
ای مردانی که عشقتان آنقدر کلفت است که برای ابرازش نیاز به اندام جنسی تان دارید! هیچ می دانید بعضی عشقها به قدری نحیف و نزارند که در ذهن رنجور سیخی و سنجاقی نیز می گنجند؟
-
Smells Like Teen Spirit
جمعه 9 آبان‌ماه سال 1393 02:10
امشب تمام خیابانهای منتهی به چشمانت بوی شهوت خام و زمخت دوران بلوغ داشت...
-
Nothingness
دوشنبه 28 مهر‌ماه سال 1393 00:49
در را می گشایم به روی رهگذری که نیست! گردِ سیاه آسمان را به دیده ای می سایم که نیست! که نوری، که شاید لکه نوری بزداید این همه سیاهی را که نیست! آهی از سینه بر می آید که شاید بسوزد افلاکی را که نیست! سر را در خونابه شفق فرو می برم که شاید برنیاید دیگر نفسی که نیست که نیست که نیست که... که نبودیم و نیستیم و نابودیم! که...
-
My Bloody Night
چهارشنبه 23 مهر‌ماه سال 1393 00:57
دهر را خون ما هیچ نیفزود و جان ما را خاک هیچ نکاست!
-
Modern Love
دوشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1393 01:22
این روزها فرهادهای سرزمینم، تیشه ی تقوا بر بیستونِ نفس می زنند تا شیرین کام شوند!
-
Hot Dreams
پنج‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1393 00:57
حدود یک ساعت پیش [سر فلسطین] هنوز به آرزوها نرسیدم؟ [پمپ بنزین بعد از فلسطین] نه، اینجا آرزوها رو آتیش میزنن! [سر قدس] این تازه اولشه! [سر 16 آذر] تموم شد! +گاهی آمال متعالی به تلبیس اهداف مبتذل جلوه می کنند!
-
Justice
پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1393 02:32
خدایا! از عدالتت می ترسم!
-
Broken Glass
شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1393 01:42
همین که خواستم به نیمه پر لیوان نگاه کنم... افتاد و شکست!
-
Birthday
جمعه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1393 02:23
آنقدر زندگیم را نشئه بودم که تولدت را خواب ماندم!
-
Congratulation
سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1393 02:04
و گاهی آنقدر نیستی که هیچ چیز وابسته به بودن مبارک نیست...
-
Fall
جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1392 23:12
وقتی می روی که برنگردی هیچ مهم نیست پلهای پشت سرت خراب شوند یا حتی پلهای جلوی رویت سقوط حتمی است...
-
Confusion
سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 04:59
درست نمی دانم از ترسِ مرگ، نمی زیَم یا از ترسِ زندگی، نمی میرم!
-
Coming back to Life
پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1392 01:47
چون مردگانیم در گوری بی نام و نشان حرامزاده های ابلیس و عزرائیل آنچنان سخت مرده ایم که خدا نیز ناتوان می شود در «انّا اِلَیهِ راجِعون»
-
Footprints
یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1392 02:07
سر به زیر تر از همیشه با خدا سخن می گویم خدایی که در فضای خالی بین دو جفت جای پا جان داد...
-
Justification
سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 02:56
وجودش را چگونه توجیه کنم در عدمَت؟؟!!!
-
Adam
شنبه 7 دی‌ماه سال 1392 17:20
تو! اگر آدم * بودی... ابلیس هم سر بر خاک پایت می گذاشت... ---------- *: اسم خاص
-
Black Skies
پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1392 00:55
همینطور صاف و بی تفاوت بنشین و نگاه کن حرف هم نزن حتی بگذار تمام آسمان را طاق باز دراز بکشم و پرواز کنم بگذار تا آخر دنیا به بیراهه های افیونی نقب بزنم بگذار تا ابد فرار کنم از تو که هستی از تو که وجود داری از تو که واقعیتی بگذار خانه ای بسازم که تا خدا بالا برود هرچند که روی آب بنا شده باشد بگذار برای یک بار هم که...
-
Red
چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1392 00:41
در پاییز شادیهایت رخت خونین به تن میکنی تک درخت بیابانِ زندگیم وقت عادت نبود می خواستم آبستنِ غمت کنم
-
Shadows
جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 01:19
پاهایم روی سایه ام می سُرند سایه هایی که روی سنگ فرش کف خیابان می رقصند همگی بر خود می لرزند از سرمای بدنها هیچکس نمی داند سایه ها چقدر از نور می ترسند و از جسمی که خود را از شر نور پشت آن پنهان کرده اند سایه ها سرگشته ترین موجودات روی زمین اند
-
Woman
سه‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1392 00:30
درز لای موزاییکهای پیاده رو جای مناسبی بود برای اینکه باهم بخوابیم، زن زندگی ام! زن رویاهایم! تمام زنانگیت را یک جا می بلعم تا بوی خون بگیرد خس خس سینه ام، تمام زنانگیت را، بهترین زن دنیا! زن آسمانی ام! زنانگی خدا تو را بر سر من بارید به هنگام عادات ماهیانه اش، زن افسانه ای من! زن الهی من! باران!
-
Fade Out
دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 02:21
در امتداد عشقمان باد سرعتش بیشتر بود درست به موازات عشقمان مصیبت می تاخت الاغهای قافیه جفتک می پراندند به مثنوی معنوی مان عشقی دیگر منجمد می شود در قلبم مانند گناه خطی ممتد تمام امتداد پاهایمان را می پوشاند، درد حجم... ترس... می ترسم از این حجم... از این دنیای سه بعدی... درد حجم می یابد... حجم ترس می آورد... عشق خط می...
-
Rain
دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1392 03:06
دلم باران خواست که ببارد روی سرت، بین موهایت سرت آنقدر خنک باشد از مرگ که یخ بزند خدا بین موهایت که ببارد روی سرم، بین موهایم سرم آنقدر داغ باشد از درد که بخار شود خدا بین موهایم و گرم باشی آنقدر گرم که متنفر شوم از تو مثل تابستان...
-
Sisyphe III
دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1392 03:32
من سیزیف را پای کوه رها می کنم. بار سنگین او همواره در دسترس است. سیزیف وفادارانه در برابر خدایان می ایستد و تخته سنگها را از جای بر می کند. او نیز همه چیز را نیک می داند و دنیا را نه دیگر سترون می بیند و نه بیهوده. هر ریزه ای از آن سنگ و هر پرتوی از دل کوهساران همیشه شب برای او دنیایی می شود. مبارزه برای رسیدن به...
-
Blind
شنبه 15 تیر‌ماه سال 1392 04:09
چشمانم را زیر قدمهایت جا گذاشتم... کورمال کورمال تمام قصه را دنبال چشمانت گشتم... خارهای رخوت دستانم را بلعید... خورشید حتی به فکر چشمان کورم نیست... پاهایت را می سوزاند این بیابان... تاولهای صدایم می خشکند در حرفِ سومِ اسمت... کورمال کورمال روی سطح خورشید سیاهی را می بلعم...
-
Bride
دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 02:20
عروسان سپید پوشم همه سر در جهنم دارند... می سوزند... می سوزند... می سوزند... تا جایی که دامن خونینشان به خاک می افتد... همچون سیگارهایم...
-
A Plus
جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 06:00
- پیِ اینجا سسته... + پیِ شو نگیر عمو... - می ریزه، آوار میشه رو سرمون... + ریتمش خرابه... - میگن همین روزا میخواد مار بباره از آسمون... + کی فردارو دیده؟ - شاید همین روزا ترک کنم این دود و دمو... + ترکِ محفل نکن مرد... بجنگ... - یه روز باید تموم شه بالاخره... + ته دیگشم خوردن... - دیشب تو خواب دیدم، جیغ می زد...
-
Sleep
جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1392 04:31
این شبها که بر دود سوار است تا... تا فردا، تا آسمان هفتم، تا آسمان آبی صبح... و لحظه ها... لحظه ها که همه درد می زایند این روزها... دردهایی سخت بی درمان، این روزهای سخت بی فردا، این شبهای سخت بی صبح... و سرمای نور ماه... سرمای استخوان سوز، این نور بی فروغ... گلهای رز که همه خشخاش می شوند... رزهای نشئه، خشخاشهایی سخت...