BeyondDeath

مرگ، آغاز تاریکی خورشیدهاست...

BeyondDeath

مرگ، آغاز تاریکی خورشیدهاست...

Nothingness

در را می گشایم به روی رهگذری که نیست!

گردِ سیاه آسمان را به دیده ای می سایم که نیست!

که نوری، که شاید لکه نوری بزداید این همه سیاهی را که نیست!

آهی از سینه بر می آید که شاید بسوزد افلاکی را که نیست!

سر را در خونابه شفق فرو می برم که شاید برنیاید دیگر نفسی که نیست که نیست که نیست که...

که نبودیم و نیستیم و نابودیم!

که این نابودی را همه از خدایی داریم که...


نظرات 5 + ارسال نظر
هانیه چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 08:51 ب.ظ

چه خوب بود این ...

از بند آراستگی ظاهری کلام رها شدم و به معنی پرداختم :))

هانیه چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 09:45 ب.ظ

لامصب این ادبیات چه میکنه! :دی

تیکه ننداز، این نون خوشمزه رو خودت گذاشتی تو سفره مون D:

مریم چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 11:00 ب.ظ http://ghalatnevesht.blogfa.com

که واسه ما نبوده ، نیست ...

تهش بازه که واسه هرکی هرجوری که میخواد تموم شه...

milad NUMB یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:36 ب.ظ http://marymagdalene.blogfa.com/

که نیست؟

چی بگم...

سارا پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 10:22 ب.ظ

الان من از رو کامنتا باید حدس بزنم چیه این متن :)
نمیاد بالا رو گوشی ..

لعنت به این گوشی های جدید... :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد