درز لای موزاییکهای پیاده رو جای مناسبی بود برای اینکه باهم بخوابیم، زن زندگی ام!
زن رویاهایم!
تمام زنانگیت را یک جا می بلعم تا بوی خون بگیرد خس خس سینه ام، تمام زنانگیت را، بهترین زن دنیا!
زن آسمانی ام!
زنانگی خدا تو را بر سر من بارید به هنگام عادات ماهیانه اش، زن افسانه ای من!
زن الهی من!
باران!
خدا بهت عقل بده!
بیا این جا، شاید عقل نداشته ات برای همیشه نابود بشه:
http://purpirar.blogsky.com/
حالا چرا گریه میکنی؟ :))
زنی از جنس باران
پیاده رو و تو
خون ریخته شده از بکارت مرد
او خداست
خدا در باران است
خدا در باران خون...
همسر مناسبی برگزیدی!
بچه مون چی بشه...
اینجه از صب داینه وارش واینه لامصب وارش نیه کا شلابه
:))